احادیث ده گانه
امام حسن مجتبی
1 - «اتَّقُوا اللهَ عِبادَ اللهِ وَ جِدُّوا فِى الطَلَبِ وَ تِجاهَ الهَرَبِ وَ بادِرُوا العَمَلَ قَبْلَ مُقَطِّعاتِ النَقَماتِ وَهادِمِ اللَّذّاتِ، فَإنَّ الدُنْیا لا یَدُومُ نَعیمُها وَلا تُؤْمَنُ فَجِیعُها وَلا تُتَوَقّى مَساوِیها، غُرُورٌ حائِلٌ و سِنادٌ مائِلٌ، فَاتَّعِظُوا عِبادَ اللهِ بِالْعِبَرِ وَاعْتَبِرُوا بِالأَثَرِ وَازْدَجِرُوا بِالنَّعَمِ وَانْتَفِعُوا بِالْمَواعِظِ، فَکَفى بِاللهِ مُعْتَصِماً وَنَصِیراً وَکَفى بِالْکِتابِ حَجیجاً وَخَضیماً وَکَفى بِالجَنَّةِ ثَواباً وَکَفى بِالنّارِ عِقاباً وَوَبالا.»
«اى بندگان خدا، از نافرمانى در برابرش بپرهیزید. و براى تحقّق خواسته هاى خویش کوشش نمایید و از کارهاى ناروا بگریزید و قبل از اینکه سختیها بشما رو آورد و به آغوش مرگ بیفتید به کارهاى نیک مبادرت ورزید. همانا نعمت هاى دنیا زودگذر و ناپایدار است و کسى از خطرها در امان نیست و مصون از بدبختیها نخواهد بود، فریب خوردن دنیا مانع خوشبختى است و تکیه کردن بر آن سست و بى اساس است. اى بندگان خدا پند پذیر باشید و عبرت گیرید، و از تاریخ گذشتگان درس زندگى بیاموزید، نعمت ها (خوراکیها و ...) شما را مشغول نکند و از آخرت باز ندارد، از پندها و موعظه ها بهره گیرید، خدا در نگهدارى و یارى دادن به شما کفایت مى کند و براى راهنمایى شما و حجت در برابر دشمنانتان قرآن نیز کافى است، بهشت اجر و مزدى تمام براى نیکوکاران است و جهنم و آتش کیفر و عقابى مکفى براى تبهکاران.»
****
2 - «رَأَیْتُ أُمِّى فاطِمَةَ ـ علیهماالسلام ـ قامَتْ فِی مِحْرابِها لَیْلَةَ جُمُعَتِها، فَلَمْ تَزَلْ راکِعَةً ساجِدَةً حَتّى اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَسَمِعْتُها تَدْعُو لِلْمُؤْمِنینَ وَالمُؤْمِناتِ وَتُسَمِّیهِمْ وَتَکْثُرُ الدُّعاءَ لَهُمْ، وَلا تَدْعُو لِنَفْسِها بِشَىْء، فَقُلْتُ لَها: یا أُمّاهُ لِمَ تَدْعینَ لِنَفْسِکِ کَما تَدْعینَ لِغَیْرِکِ؟ فَقالَتْ: یا بُنَیَّ: الجارُ ثُمَّ الدّارُ.»
«مادرم فاطمه ـ علیهاالسلام ـ را مى دیدم که شبهاى جمعه راست قامتانه در محراب عبادتش ایستاده، تا طلوع صبح به رکوع و سجود بسر مى برد، خود مى شنیدم که او براى مردان و زنان مؤمن دعا مى کند و حتى آنان را نام مى برد، و ]جهت برطرف شدن گرفتاریها و برآورده شدن خواسته هایشان[ بسیار دعا مى کرد و لیکن براى خویش سخنى نمى گفت و دعایى نمى کرد.
عرض کردم: مادرم! چرا براى خود همانند دیگران دعا نمى کنى؟!
جواب داد: فرزندم! اوّل همسایه را مقدم دار و سپس خود و اهل خانه را.»
****
3 - «أَمّا بَعْدُ فَإنَّ عَلِیّاً بابٌ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً وَمَنْ خَرَجَ مِنْهُ کانَ کافِراً، أَقُولُ قَوْلِی هَذا، وَأَسْتَغْفِرُ اللهَ لِی وَلَکُمْ.»
«همانا على بن ابى طالب ـ ع ـ دربى است که هر کس بر آن وارد شود; یعنى او را بشناسد و بر او اقتدا کند، آرامش و امنیت کامل را درمى یابد و هر کس به آن درب روى نیاورد و مخالفت با او کند ـ کفر و بدبختى و تیره روزى او را فراخواهد گرفت، سپس فرمود: این گفته و مطلب اساسى من است، آنگاه براى خود و دیگران طلب رحمت و آمرزش نموده و گفت: استغفر الله لى و لکم، و سپس از منبر فرود آمد.»
امیر المؤمنین ـ ع ـ ایستاد و پیشانى و بین دو چشم فرزندش را بوسید و این آیه شریفه را تلاوت کرد:
«ذُرِیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْض، وَاللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.»
«فرزندان، بعضى بر بعض دیگر برترى دارند، خداى سبحان شوانا و دانا است.»
این آیه درباره فرزندان ابراهیم ـ ع ـ است که امامت به بعضى از آنها رسید.
****
4 - «وَاللهِ لا یُحِبُّنا عَبْدٌ أَبَداً وَلَوْ کانَ أَسیراً فِى الدَّیْلَمِ إلاّ نَفَعَهُ حُبُّنا وَإنَّ حُبَّنا لَیُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنِى آدَمَ کَما یُساقِطُ الریحُ الوَرَقَ مِنَ الشَجَرِ.»
«سوگند به خداوند که کسى دوست نمى دارد ما را ـ گر چه در دورترین نقاط; همچون دیلم(2) اسیر باشد ـ مگر این که دوستى ما به حال او مفید خواهد بود، همانا ولایت و محبت ما ـ اهل بیت ـ گناهان فرزندان آدم را از بین مى برد همان طورى که باد برگ درختان را از شاخه و تنه او جدا مى کند و به زمین مى ریزد.»
****
5 - «أَیُّهَا النّاسُ اِعْقِلُوا عَنْ رَبِّکُمْ، إنَّ اللهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ اصْطَفى آدَمَ وَنُوحاً وآلَ إبراهیمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَى العالَمینَ، ذُرِّیَةً بَعْضُها مِنْ بَعْض وَاللهُ سَمیعٌ عَلیمٌ، فَنَحْنُ الذُرِّیَةُ مِنْ آدَمَ وَالأُسْرَةُ مِنْ نُوح، وَالصَّفْوَةُ مِنْ إبراهیمَ، وَالسُّلالَةُ مِنْ إسماعیلَ وَآلُ مُحَمَّد نحْنُ، فیکُمْ کَالسَماءِ المَرْفُوعَةِ وَالأرْضِ المَدْحُوَّةِ وَالشَمْسُ الضاحِیَةِ وَکَالشَجَرَةِ الزَّیْتُونَةِ، لا شَرْقِیَّةٌ وَلا غَربیَّةٌ الَّتى زَیْتُها النَبِیٌّ ـ صلّى الله علیه وآله وسلّم ـ وَعَلِىٌّ فَرْعُها، وَنَحْنُ وَاللهِ ثَمَرَةُ تِلْکَ الشَجَرَةِ، فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْن مِنْ أَغْصانِها نَجَى وَمَنْ تَخَلَّفَ عَنْها فَإلَى النّارِ هَوى.»
««اى مردم علم و معرفت را از پروردگار خود بیاموزید. همانا خداوند بزرگ آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را براى جهانیان، به پیامبرى برگزید، آنان دودمانى بودند که (پاکى، تقوا، و فضیلت را) بعضى از بعض دیگر گرفته بودند. خداوند (از کوششهاى آنان در راه رسالت) شنوا و داناست.
مردم! ما ـ اهل بیت ـ از فرزندان آدم و دودمان نوح و فرزندان برگزیده ابراهیم و تبار اسماعیلیم، ما آل محمد، در میان شما همانند آسمان بلند و همچون زمین گسترده و مثل خورشید پر فروغیم. همانند درخت زیتونیم که نه به شرق مایل است نه به غرب. درختى که ریشه اش رسول خدا ـ ص ـ است و شاخه اش على بن ابى طالب ـ ع ـ سوگند به خدا ما اهل بیت میوه آن درختیم، پس هر کس به یکى از شاخه هاى آن چنگ زند نجات پیدا مى کند (سعادتمند است) و هر کس از آن جدا شود جایگاهش آتش است.»
****
6 - «إنَّ هذا القُرآنَ یَجِئُ یَوْمَ القِیمَةِ قائِداً وسائِقاً یَقُودُ قَوْماً إلى الجَنَّةِ أَحَلُّوا حَلالَهُ وَحَرَّمُوا حَرامَهُ وآمَنُوا بِمُتَشابِهِهِ ویَسُوقُ قَوْماً إلى النّارِ ضَیَّعُوا حُدُودَهُ وأَحْکامَهُ وَاسْتَحَلُّوا حَرامَهُ.»
«قرآن در صحنه قیامت به صورت رهبر و امام ظهور یافته، مردم را به دو دسته تقسیم مى کند:
1 ـ کسانى را که به قرآن عمل نموده، حلال و حرام آن را همانگونه که هست بجا آورده اند و متشابه آن را با قلب پذیرا شده اند به سوى بهشت جاویدان هدایت مى نماید.
2 ـ آنان را که حدود و قوانینش را ضایع نمودند و بر محرّمات آن تعدّى کردند و حلال شمردند، به سوى آتش (جهنّم) روانه مى سازد.»
****
7 - «یا بُنَىَّ لا تُؤاخِ أَحَداً حَتّى تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَمَصادِرَهُ فَإذا اسْتَنْبَطْتَ الخُبْرَةَ وَرَضِیتَ العِشْرَةَ فَآخِهِ عَلى إقالَةِ العَثْرَةِ وَالمُواساةِ فِى العُسْرَةِ.»
«پسرم با هیچ کس پیمان دوستى مبند مگر این که بدانى از کجا مى آید و به کجا مى رود; یعنى خصوصیات اخلاقیش را بدست آور، و چون دقیق بررسى کردى و او را انسانى شایسته یافتى، بر پایه گذشت و اغماض و برادرى در سختیها و لغزشها با او رفتار کن و دوستیت را استمرار بخش.»
****
8 - «یا عَبْدَ اللهِ إنْ کُنْتَ لَنا فِى أَوامِرِنا وَزَواجِرِنا مُطیعاً فَقَدْ صَدَقْتَ، وَإنْ کُنْتَ بِخِلافِ ذلِکَ فَلا تَزِدْ فِی ذُنُوبِکَ بِدَعْواکَ مَرْتَبَةً شَریفَةً لَسْتَ مِنْ أَهْلِها، لا تَقُلْ أَنَا مِنْ شِیعَتِکُمْ ولکِنْ قُلْ أَنَا مِنْ مُوالِیکُِمْ وَمُحِبِّیکُمْ وَمُعادِی أَعْدائِکُمْ وَأَنتَ فِى خَیْر وَإلى خَیْر.»
مردى خطاب به امام حسن ـ ع ـ گفت: «اى پسر رسول خدا من شیعه شما هستم.» امام ـ ع ـ فرمود:
«اى بنده خدا، اگر در انجام واجبات و خوددارى از محرمات (گناهان) پیرو ما هستى و تبعیت مى کنى که راست مى گویى، و چنانچه اینگونه نیستى، با این ادّعاى دروغ بر گناهان خود افزودى; زیرا شیعه و پیرو ما از مقام والا و بلندى برخوردار است و تو اهل آن نیستى، مگو که من شیعه تو هستم، بلکه بگو من از دوستان و هواداران و نیز از بدخواهان دشمنان شمایم، در این صورت تو در خیر و نیکى بسر مى برى و در مسیر خیر خواهى قرار دارى.»
****
9 - «اَلأَئِمَةُ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ ـ صلّى الله علیه وآله ـ اِثْنا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ أَخی الحسین، وَمنهم مَهْدِیُّ هذِهِ الاُمَّةِ.»
اصبغ بن نباته مى گوید امام مجتبى ـ ع ـ فرمود: «امامان و پیشوایان بعد از پیامبر خدا ـ ص ـ دوازده نفر هستند که نُه نفر آنها از فرزندان برادرم حسین مى باشند و از جمله آنها: مهدىِ این امّت است.»
و در جاى دیگر فرمود:
«ذلِکَ التاسِعُ مِنْ وُلْدِ أَخى الحُسَیْنِ ابْنُ سَیِّدَةِ الإماءِ، یُطیلُ اللهُ عُمْرَهُ فى غَیْبَتِهِ، ثُمَّ یُظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فى صُورَةِ شابٍّ دُونَ أَرْبَعینَ سَنَةً، وَذلِکَ لِیَعْلَمَ أَنَّ اللهَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیر.»
«آن نهمین نفر، از فرزندان برادرم حسین فرزند اشرف کنیزان ـ نرجس ـ(7) است، در دوران غیبتش خداوند طولانى مى کند عمرش را، سپس آشکار مى نماید او را به قدرت خویش به صورت جوانى که کمتر از چهل سال دارد.
بدینوسیله خداوند ثابت مى کند که بر ایجاد همه اشیاء قادر و توانا است.»
10 - «إنّى للهِ سائِلٌ، وَفیهِ راغِبٌ، وَأَنا أَسْتَحْیى أنْ أَکُونَ سائِلا وَأَرُدُّ سائِلا، وَإِنَّ اللهَ عَوَّدَنى عادَةً أَنْ یَفیضَ نِعَمه عَلَیَّ وَعَوَّدْتُهُ أَنْ أَفیضَ نِعَمَهُ عَلَى النّاسِ فَأَخْشى إنْ قَطَعْتُ العادَةِ أَنْ یَمْنَعَنى العادَةَ.» وَأَنْشَدَ یَقُولُ:
إذا ما أَتانى سائِلٌ قُلْتُ مَرْحَباً بِمَنْ فَضْلُهُ فَرْضٌ عَلَىَّ مُعَجَّلٌ
وَمِنْ فَضْلِهِ فَضْلٌ عَلى کُلِّ فاضِل وَأَفْضَلَ أَیّامِ الفَتى حینَ یُسْأَلُ
گروهى در محضر امام مجتبى ـ ع ـ بودند، از حضرت سؤال کردند:
«چگونه است که شما هرگز سائل و نیازمندى را ناامید برنمى گردانید، گرچه سوار بر اشتر، در حالت رفتن باشید؟!
«فرمود: من هم به درگاه خداوند محتاج و سائلم و مى خواهم که خداوند مرا محروم نگرداند و شرم دارم که با چنین امیدوارى سائلان را ناامید کنم، خدایى که نعمت هایش را بر من ارزانى مى دارد، مى خواهد من هم به مردم کمک کنم و مى ترسم که اگر بخشش خود را از مردم دریغ دارم، خداوند هم به من عنایتش را دریغ دارد و منع نماید، آنگاه این شعر را خواند:
(هرگاه سائلى به نزد من آید به او خوش آمد و آفرین مى گویم، زیرا بخشش نمودن به او بر من واجب است.)
(و هر بخشنده اى که به سائل بخشش نماید به فضیلت رسد، و نیکوترین روزهاى جوانمردان روزى است که از آنها درخواست کمک شود.»
******